گرفتن رستم رخش را

 

دیکته‌ی من از درس فردوسی در تاریخ 29/1/91 

معلم (کلاس دوم): خانم نسرین تیزکار  

از وقتی خیلی کوچولو بودم مامانم برام قصه‌های شاهنامه فردوسی رو تعریف می‌کرد و من اون داستان‌ها رو خیلی دوست داشتم. یکی از این داستان‌های قشنگ، داستانیه که تو اون رستم دنبال اسب مناسبی برای خودش می گرده و بالاخره رخش رو پیدا می کنه.   

در اینجا می‌تونین به این داستان قشنگ گوش بدین.

نظرات 2 + ارسال نظر
مامان چهارشنبه 30 فروردین‌ماه سال 1391 ساعت 02:37 ب.ظ

هزاران آفرین به دختر قشنگم که به این خوبی شاهنامه می خوانه و به این خوبی و زیبایی می نویسه خیییلی دوستت دارم خودت بگو چقدر؟

مامان عسل شنبه 11 خرداد‌ماه سال 1392 ساعت 02:08 ب.ظ

سلام مهرسا جون
هزار ماشاا... ، دستخط خیلی زیبا و قشنگی داری. از دور می بوسمت.

آذر

سلام
خیلی ممنونم خاله آذر مرسی به من سر زدین

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد