سیب سرخ زندگی

قلمم را در دستم جابجا می‌کنم، سیب‌های کال زیر دستم جان می‌گیرند، سرخ می‌شوند و بر درخت زندگی شکوفه می‌دهند. حرف‌هایم اما نیمه‌تمامند و کاغذهایی که تا چشم کار می‌کند در انتظار طرحی نو. من حرف‌های نیمه‌تمامم را نخواهم گفت و نامه بی‌پایانم را به سر نخواهم برد. این تنها طرح‌واره‌ای است از سرود بی‌پایان من. سرودی که ضامن سرخی سیب بر درخت زندگی خواهد شد.

برخیز سیب سرخ زندگی را گاز بزن. قلمت را بردار و نقش خودت را بر دیوار زندگی طرح بزن. قلمت را که برداری دنیا را با نگاه خودت رنگ می‌زنی. همین کافی است...

عکس و طرح کار خودمه

دو تا نقاشی جدید و مشکل من

این دو تا نقاشی رو امسال تابستان تو کلاس نقاشی کشیدم. من تو خیالم با خودم فکر می کنم یا موشه دختر شده یا دختره موش شده ولی هنوز نمی دونم کدومشون اون یکی شده؟  

 

 

 

  

نقاشی های من

 

قایق ها:  

 

 

 

دختران باغ های قالی:  

 

 

زندگی طیف وسیعی دارد از گل و بلبل و شبنم 

از هزاران تصویر نکشیده برکاغذ...    

این ها رو خانم نقاشی پایین نقاشی های کلاس اولم نوشته بود. اسم معلم نقاشی ام خانم طیب زاده است، امروز آخرین روز کلاس نقاشی تابستانی بود و من با خانم نقاشی خداحافظی کردم. نقاشی کشیدن را دوست دارم.