آرامگاه سعدی

این عکس رو نوروز امسال تو آرامگاه سعدی گرفتم. توی دفتر بزرگی که اونجا گذاشته بودم یادگاری نوشتم.   

 

نظرات 6 + ارسال نظر
[ بدون نام ] سه‌شنبه 18 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 03:18 ب.ظ

دختر ناز و قشنگم همدم فردای بابا
سر بزار رو سینه من حرف بزن برای بابا
این تویی شعر تولد تویی اوازی دوباره
تویی از فصل بهاران واسه اغازی دوباره
دختر ناز منی تو شعر و اواز منی تو
با طلوع این تولد تازه اغاز منی تو

غنچه تازه باغی که شدی فصل بهارم
تو رو دوست دارم ببینم تا نهایت در کنارم
روزا خورشید خیلی دوره اما دنیا سوت و کوره


اما با خنده لبهات غصه از قلب ما دوره
دختر ناز منی تو شعر و اواز منی تو
با طلوع این تولد تازه اغاز منی تو

اشک تو زلال ابه گریه هات سرود خوابه
سر بزار رو شونه من که شباش پیچ و تابه
من پر از شوق رسیدن بی تو موندن یه سرابه
واسه گرمی دستام لحظه ها پر از شتابه
دختر ناز منی تو شعر و اواز منی تو
با طلوع این تولد تازه اغاز منی تو

مامان چهارشنبه 19 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 07:51 ق.ظ

ای وای بابا سعید این بار اول شد من جا موندم اونم با چه شعر خوشگلی اول شد مگه نه؟

بگذار حالا که تو به این خوشگلی تو دفتر سعدی شعر می‌نویسی منم یه شعر که خودم برای وجود قشنگت نوشتم برات بنویسم. شاید الان یه کم برات سخت باشه ولی یه روزی میای می‌خوانی و حتمن دوستش خواهی داشت. این شعر به اسم خود ِ خود ِ خودته:

«مثل خورشید»

نپرسید کجاست!
همین حوالی
کنار رد پای صبح
پهلو گرفته‌ام
گاهی زخمه‌ای می‌زنم بر تار زندگی
با مضراب شعر
که می‌رود تا گوشه‌ی چکاوک
ماه که اذان می‌دهد
می‌شوم قاصدکی در دست باد
می‌چرخم و هی بالا می‌روم
تا می‌رسم به هوای تو
که چون ققنوس پر می‌کشی از میان خاکسترهای ذهن من
نترس نازنین
اینجا هوا فقط گاهی، کمی اخم می‌کند
قدری ستاره که در بخوردان شب بریزی
صبح می‌شود
و تو "مثل خورشید" زاده می‌شوی از میان شریان‌هایم

مبینا یکشنبه 6 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 06:36 ب.ظ

سلام مهرسای نازنیـــــــــن

چه وبلاگ قشنگی داری

نقاشی و نوشته هات هم مثل خودت خوشگل و دلنشینن.

انشالله که همیشه در کنار خانواده ی گلت

پله های ترقی رو طی کنی

و روزگارت هر روز خوشتر از روز قبل باشه عزیزم

مرسی مبینا جان
منم امیدوارم شما همیشه شاد و خوشحال باشین
مرسی که به من سر زدین

پریسا شنبه 12 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 05:44 ب.ظ

مهرسای عزیزم
امیدوارم بهترین عکسهارو تو سفر بندازی و بهترین خاطره ها را داشته باشی

ممنون خاله جون منم امیدوارم یه روز با هم بریم سفر و عکسای قشنگ بندازیم.

[ بدون نام ] دوشنبه 17 مهر‌ماه سال 1391 ساعت 06:52 ب.ظ

هستی دوشنبه 1 دی‌ماه سال 1393 ساعت 04:44 ب.ظ http://ghahghahe22.blogfa.com

خخخخخخخخخخ

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد