آیه‌ی زندگی *

به صبحی از آن باغچه‌ی زندگی

شنیدم صدایی پر از خستگی

شنیدم گلی با دلی خسته گفت

که دیگر شده فصل پژمردگی

صدایش بسی خسته بود و نحیف

که آخر رسد وقت آزردگی

بهار آمد و گل در آن فصل سبز

بماند و بشد آیه‌ی زندگی

نوروز سال 1395 خورشیدی مبارک و شاد باد. تک تک لحظه‌هایتان سرشار از آیه‌های روشن زندگی...

* آیه ی زندگی اولین شعر منه :)

 

 

بهار

 

 

بهار یعنی ابتدای طراوت، سرفصل تازگی... عید یعنی دلها را آب و جارو کردن. سبزه و سنبل یعنی همیشه در کنار زندگی به فکر طبیعت هم باشی... سیب یعنی سرخ و تازه باش... سرکه یعنی هر چیزی که ظاهر خوبی ندارد، همیشه بد نیست، قضاوت‌هایت را آهسته‌تر کن... سکه یعنی برو کار می‌کن که سرمایه جاودانی است کار... بخند، با پای برهنه روی چمن‌ها راه برو، از بوی خوش طبیعت و بهار لذت ببر، با تمام وجود پا به آغاز راه بگذار، به ابتدای بهار و لبخندت را با دوستانت قسمت کن.  

یادمان باشد خانه تکانی همیشه برای خانه نیست، دل‌های ما فرصت کوتاهی دارند برای با هم بودن، مهربان بودن. به آب و جاروی خانه ی دلمان هم مثل خانه تکانی شب عید اهمیت بدهیم. 

تولد بهار


ازخواب بیدار می‌شوم. به مادرم سلام می کنم.مادرم می گوید: امروز روز تولد است. به او می‌گویم: جشن تولد چه کسی؟ پس چرا نمی‌رویم؟ مادرم می گوید:ما نمی رویم، او با لبخند می‌آید. می‌گویم: چه کسی؟ می‌گوید: خودت می‌فهمی. هنگام عصر است. به حیاط خانه می‌روم. حالا منظور مادرم را می‌فهمم. لبخند روی لب‌هایم می‌نشیند. بوی شکوفه، شکوفه‌هایی که تا دیروز نبودند را حس می‌کنم. بالا می‌روم و به مادرم می‌گویم: مادر تولد بهار است. او با لبخند صورتم می‌بوسد و می‌گوید: درست است، سال نو مبارک، بهارت همیشه سرسبز


بهار  1392 خورشیدی