یادداشتی بر کتابی که باید خواند: شاید عروس دریایی

او شناگر خوبی بود حتی بهتر از من ....

بعضی از قلب ها فقط 412 میلیون بار می‌زنند. شاید این عدد به نظر شما زیاد بیاید اما این اعداد و ارقام فقط می توانند یک نفر را تا دوازده سالگی برسانند،مثل او (فرنی جانستون).

بعضی از اتفاقات بی دلیل رخ می دهند و هیچ معادله ای برای اثبات آن‌ها وجود ندارد. مثل مرگ فرنی.....

تو در ساحل دریا به سمت مادرت می روی او را در آغوش می گیری و به امواج بی انتهای دریا خیره می شوی و چیزی نمی گویی ، اما یادت باشد در این میان دختری هم هست که در روز های پایانی ماه اوت به تنهایی در مریلند می میرد.

نمی دانم این چقدر کافی بود تا بتوانم کتابی وصف کنم ، بتوانم  آن را با کسی در میان بگذارم یا آن را به شما معرفی کنم ، سوزیِ قصه های الی بنجامین (نویسنده کتاب) در سکوت خود غرق نشد بلکه از آنها فرار کرد و در طول زمان دوید. او مرگ عزیزترین و نزدیک‌ترین دوستش فرنی را باور کرد و گویا این باورها هستند که  ما را زنده نگه می دارند حتی  اگر ناامیدمان کنند.

شاید عروس دریایی کتابی تاثیرگذار در زندگی من بود ، سوزی دوازده ساله را دوست داشتم و با شخصیتش زندگی کردم . از او آموختم که گاهی باید سکوت کرد و نشست  در کنار آن‌هایی که دوستشان داریم . زندگی کنیم....شاید هم زندگی در کنار همه تفاوت‌ها و فراز و نشیب‌هایش گاهی زندگی  مثل یک مارش نظامی یکنواخت و بی فراز و فرود باشد. شاید این هم گامی است برای درک بیشتر تفاوت‌ها و دگرگونی‌های زندگی. 

با خواندن کتاب شاید عروس دریایی من باور کردم که یک انسان معمولی هم می تواند قهرمان زندگی خود باشد و برای قهرمان بودن لزوما نباید سرشناس بود، تنها باید بدانیم و باور کنیم که در این دنیا حتما کسانی هستند که باورمان دارند. حتی گاهی هم باید شکست خورد تا اثرگذار بود. زمین خورد و از پستی و بلندی‌های زمین نهراسید و دوباره و دوباره برخاست و از نو شروع کرد درست مثل الی بنجامین  که مقاله اش برای همین کتاب در ابتدا رد شد و این داستان را از شکست نوشت و امروز و حالا این منم و دیگرانی که قلمشان به یاد همین اثر در ابتدا شکست خورده روی صفحه سفید کاغذ می‌دود و چه بسیار کسانی که سوزی  و زندگیش را سرمشق و الگوی راه خویش قرار داده‌اند. سوزی الگوی خیلی خوبی برای من بودحتی بهتر از...

نظرات 2 + ارسال نظر
بابا سعید دوشنبه 29 خرداد‌ماه سال 1396 ساعت 06:28 ب.ظ

سلام دختر زیبای من عالی بود درست گفتی بعضی وقتها باید کنار بییایم و زندگی کنیم و این یعنی خود زندگی. دوستتدارم

ممنون بابا جون ای کاش یه روز همه یاد بگیرن با مشکلات کنار بیان وخوب زندگی کنن

محسن یکشنبه 26 شهریور‌ماه سال 1396 ساعت 02:44 ب.ظ http://after23.blogsky.com/

اصلن هر کسی که قهرمان هیچ جایی هم نباشد، حداقل قهرمان زندگی خودش هست.
این را با کمی دقت می توان بر مزار آدم ها دید. برخورد همه با شخص متوفا طوری است که انگار قهرمانی بوده برای خودش. گیرم برای دلخوشی بازماندگان می گویند.

همه قهرمان و نقش اول فیلم زندگی خودشون هستن فقط ممکنه خودشون ندونن یا باور نداشته باشن

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد