روز اول کارگاه داستان نویسی

یه خبر خوب:

من از طرف مدرسه برای شرکت در کارگاه داستان نویسی خلاق به مرکز آفرینش های هنری معرفی شدم.

امروز روز اول کارگاه داستان نویسی بود. اسم معلم ما خانم حاتمی است و قرار است 6 جلسه از ایشان درس بگیرم. امروز خانم حاتمی درباره کارهای خوب برای داستان نویسی صحبت کرد که مهم ترین آن ها را اینجا می نویسم که یادم بماند:

تخیل، کتاب خواندن، دایره لغات، خوب نگاه کردن، خوب شنیدن، خوب لمس کردن، خوب چشیدن و چیزهایی مثل این. بعد هم به ما گفت "عنوان" داستان اولین چیزی است که خواننده داستان را جذب می کند. در پایان درس خانم حاتمی از ما خواست با توجه به چیزهایی که به ما یاد داده بود یک داستان یا قطعه ادبی بنویسیم من این متن را نوشتم:


خداحافظ زمستان:

کنار پنجره می روم. پنجره را باز می کنم. دیگر برف نمی بارد. صدای جیک جیک گنجشکان فضا را پر کرده است. بوی خوش عطر گل سرخ می آید. صدای آبشار و باران می آید. بهار در راه است. از زمستان خداحافظی می کنم. نسیم موهای مرا با خود می برد. شکوفه ها باز شده اند. باد به آرامی برگ ها را تکان می دهد. باد قاصدک قشنگی را به دستم می دهد. قاصدک را فوت می کنم. گل پرهای قاصدک مانند گلوله های برف در آسمان می چرخند و ناپدید می شوند.

بهارا به امید نشانه های بیشترت

من شاد هستم که بهار در راه است

فصل زیبایی ها در راه است.

باز هم از کلاس داستان نویسی می نویسم.

نظرات 4 + ارسال نظر
sepideh سه‌شنبه 22 اسفند‌ماه سال 1391 ساعت 01:19 ب.ظ http://www.3pidaar.blogfa.com

vaaaaay, mehrsaye khoshgelam...!
cheghad khoob minevisi , kaare niki st neveshtan :)
benevis, bishtaro bishtar benevis ke kheiliiiiiiiii khoshgele neveshte haat :-*
kheili dooset daraam <3

ممنونم خاله سپیده
مرسی که نوشته هام رو می خوانی
امیدوارم سال خوبی رو شروع کرده باشی

خاله اکرم(شیرین) پنج‌شنبه 24 اسفند‌ماه سال 1391 ساعت 09:39 ب.ظ

سلام قشنگم
نوشتت رو خوندم مثل بقیه نوشتهات قشنگ بود .
امیدوارم سال نو زیبا و شیرینی رو شروع کنی و همیشه مثل گلهای بهار شاد و سرحال باشی
دلم برات خیلی تنگ شده عزیزم
پیشاپیش سال نو رو بهت تبریک میگم و قسمتی از شعر فریدون مشیری رو برات می نویسم ( بعنوان هدیه سال نو )

بوی باران، بوی سبزه، بوی خاک
شاخه‌های شسته، باران‌خورده پاک
آسمانِ آبی و ابر سپید
برگ‌های سبز بید
عطر نرگس، رفص باد
نغمۀ شوق پرستوهای شاد
خلوتِ گرم کبوترهای مست

نرم‌نرمک می‌‌رسد اینک بهار
خوش به‌حالِ روزگار

می بوسمت هزار تا

سلام خاله جون
سال نوی شما هم به شادی و خوشی
ممنونم از هدیه قشنگتون
شعری که نوشتین خیلی قشنگه دلم برای شما خیلی تنگ شده امیدوارم که من هم در آینده بتوانم شعرهای قشنگی بگم و داستان های خوبی بنویسم.
به امید دیدار به همین زودی ها

مامان سمانه سه‌شنبه 6 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 12:02 ق.ظ

سلام دختر قشنگم
سال نو، بهار تازه بر تو شاد و فرخنده باشه
چقدر خوشحالم که خواننده های به این خوبی داری خاله اکرم، سپیده جون به به به قول حافظ حضور خلوت انس است و دوستان جمع اند...
و اما در مورد نوشته ات خوشحالم که یادداشت و نوشته هات رو اینجا می گذاری این طوری روند پیشرفت خوبی که داری به مرور می بینی و با بیشتر خواندن و راهنمایی دوستانی که نوشته های تو رو می خوانن روز به روز بهتر و بهتر می شی
امیدوارم همیشه و همیشه صدای آبشار و باران طراوات بخش وجود نازنینت باشه و آرامش نسیم مهمان همیشگی خانه قلب مهربانت
می بوسمت هزاران بار
صد و بیست سال زنده باشی عزیزم

مامان مرسی که نوشته هام رو می خونی و ممنونم از آرزوهای خوبت
سال نوی شما هم مبارک

بابا سعید شنبه 10 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 11:46 ق.ظ

سلام دختر ناز و قشنگم عالی مینویسی

سلام بابا جون ممنونم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد